من و تو در رویا

کمی دل تنگی

 
 

از سنگینی...
ارسال شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:, - 22:9
 
زنان، شاعران زندگی اند.

گاه پر شرراند و شور،

و زبان ناتوان است

از بیان احساسشان...

گاه خاموش اند و سرد،

و واژه ها می گریزند
 
از سنگینی سکوتشان....



نويسنده یوسف؛سنجد

 


عاشقانه مادر .......سنجد
ارسال شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:, - 22:6

 

چه سخت است دیدن

درد بی درمان مادر

چه سخت است لحظه

 

لحظه انتظار تا دیدن آخر

چه درد است تماشای

قطره قطره آب گشتن

چه درد است دوری از

آغوش عاشقانه مادر


نويسنده یوسف؛سنجد

 


خیال....س.م
ارسال شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:, - 21:53
 
خیال نکن
اگر برای کسی
تمام شدی؟
امیدی هست
خورشید
از آنجا که غروب می کند
طلوع نمی کند.

نويسنده یوسف؛سنجد

 


بی معرفت .....
ارسال شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:, - 21:23
بی معرفت
تو اون کسی بودی که
اومدی زیر چترم,
نه برای همراهی
با من
,بلکه فقط برای اینکه خیس نشی
 
….بارون که بند اومد,
 
رفتی که رفتی …..

نويسنده یوسف؛سنجد

 


دلم
ارسال شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:, - 11:0
 
           دلم نه عشق می خواهد نه دروغ های قشنگ
                 نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا
دلم یک فنجان قهوه داغ می خواهد و یک دوست
                             که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد !!!

نويسنده یوسف؛سنجد

 


بعضی وقتا ....سنجد
ارسال شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, - 9:36
 
بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدررنجیدی
که نمی خوای حرفی بزنی

بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعآ حرفی واسه گفتن نداری

گاه سکوت یه اعتراضه ، گاهی هم انتظار

اما بیشتر وقتا سکوت

واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو

که توو وجودت داری ، توصیف کنه!!!

نويسنده یوسف؛سنجد

 


می دانی
ارسال شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, - 9:16
 
 
 
 
 
می دانی . . ؟

آدم های ساده . . .

ساده هم عاشق می شوند . . .

ساده صبوری می کنند . . .

ساده عشق می ورزند . . .
 
 
 
 
ساده می مانند . . .
 

اما سخت دل می کنند . . .

 
سخـــــت...خیــــلی سخــــــت...!

اما آن وقت که دل می کنند . . .

جان می دهند . . .جان...!

نويسنده یوسف؛سنجد

 


تمامت....
ارسال شده در دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, - 20:7

خاطرات نه سر دارند و نه ته

 بی هوا می آیند تا خفه ات کنند

 

 

میرسند گاهی وسط یک فکر

 گاهی وسط یک خیابان


سردت می کنند . . . داغت میکنند


رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند

 

 

 


خاطرات تمام نمی شوند

 


تمامت می کنند

 

 

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


زندگی.....
ارسال شده در دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, - 20:1
زندگی رقص نجیبی ست
که از چشمه ی بودن، جاریست
رقص یک شاپرک بازیگوش
لای یک دسته گل یاس معطر در باغ . . .
رقص یک نغمه ی آرام ِ اذان
 
که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند . . .
رقص کِرمی شب تاب
 
که شبیه تپش خورشید است . . .
 
زندگی شعر نجیبی ست
 
که در دفتر اندیشه ی این گنبد دوار

پر از قافیه است . . .
 

نويسنده یوسف؛سنجد

 


آدم دوست 1.....س .م
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, - 12:32

 

آدم دوس داره گاهی غرق شه

غرق شدن همیشه تو آب نیست . .
تو غصه نیست . .
تو خیال نیست . .

آدم دوست داره گاهی تو یه ............
غرق شه

خفه شه ،
کبود شه ،
 
بمیره اصلا !

 

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


نه حواسم.....دل .سنجد
ارسال شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, - 12:27

 


نه حواسم اینجاست.... نه دلم

دلم جای دیگری ست

دلم مقیم کوی توست

تو دلم را ندیدی ..


نکنه میان دلهای دیگه گم شده

اخر از همه بزرگتر وگرم تره


نويسنده یوسف؛سنجد

 


رفیق...رفیق..رفیق سنجد..
ارسال شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, - 3:45
 
میدونی صفای

 

ما پا دوستان چیه ؟


اینکه ریگی به

 

کفشمون نیست

به سلامتی هرچی

 

رفیق روراسته ...!

نويسنده یوسف؛سنجد

 


طفلی....
ارسال شده در چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, - 3:26

 

طفلی به نام شادی

دیری است گم شده است

با چشم های روشن براق

با گیسویی بلند , به بالای آرزو

هر کس از او دارد نشان

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


واي ، باران..س .م
ارسال شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, - 12:4
 

واي ، باران


باران ؛


شيشه ي پنجره را باران شست


از دل من اما


چه کسي نقش تو را خواهد شست ؟

 


آسمان سربي رنگ


من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ


مي پرد مرغ نگاهم تا دور


واي ، باران


باران ؛


پر مرغان نگاهم را شست

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


تو گل...س ...م
ارسال شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, - 11:51

 

تو گل سرخ مني
تو گل ياسمني


تو چنان شبنم پاک سحري ؟


نه


از آن پاکتري


تو بهاري ؟


نه


بهاران از توست


از تو مي گيرد وام


هر بهار اين همه زيبايي را


هوس باغ و بهارانم نيست


اي بهين باغ و بهارانم تو


نويسنده یوسف؛سنجد

 


قلبها....جوجو
ارسال شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, - 11:46

 

من گمان مي کردم

دوستي همچون سروی سرسبز

چارفصلش همه آراستگی ست

من چه می دانستم

هيبت باد زمستانی هست

من چه می دانستم

سبزه می پژمرد از بی آبی

سبزه يخ می زند از سردی دی

من چه می دانستم

دل هر کس دل نيست

قلبها ز آهن و سنگ

قلبها بي خبر از عاطفه اند
 

نويسنده یوسف؛سنجد

 


امروز....سنجد
ارسال شده در دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, - 17:25

 

امروز از آن روزها بود كه دوست داشتم باشی

 

صبح بيدار شوم و چشمان ِ مست ِ خوابت را ببينم

 

لبخند بزنم...خودم را كش بدهم

 

گلوله شوي در آغوشم ،سرت روي سينه ام باشد

 

موهايت را نفس بكشم

 
 
دستهايم را دورت حلقه كنم، دلم نيايد جدا شوم
 
امروز را استعلاجي رد كنم، پيشت بمانم
 
امروز از آن روزها بود
 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


ما به یاد
ارسال شده در دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, - 17:20

 

ما به یاد چشم توشب زنده داری کرده ایم

برقرار آتش زدیم وبی قراری کرده ایم

از شقایق پرس وجوکن داغ ما را روزها

لاله می داند که شب ها آه و زاری کرده ایم


نويسنده یوسف؛سنجد

 


روزت گل7/14
ارسال شده در جمعه 14 مهر 1391برچسب:, - 8:22

 

این گل های قشنگ برای کیه؟

کسی که گل را دوست داشته باشه

پس برای توست .


روزت گل .لبخندت گل جمعه ات گل

تولدش مبارک

 

 

 


نويسنده یوسف؛سنجد

 


فقط صدایم کن..7/14
ارسال شده در جمعه 14 مهر 1391برچسب:, - 8:11

 

چه فرقی می کند مهر باشد

یا آبان و یا آذر ماه...!؟

وقتی تو باشی و پاییز باشد

باران، برگها و ابر باشند

زندگی رنگ دیگری دارد؛

من وپاییز هر دو عاشق توهستیم!

نگاه تو در شعرم پیداست،

فقط صدایم کن...


نويسنده یوسف؛سنجد

 



صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 32 صفحه بعد